چند گاهیست....
مولایم…….
چندگاهیست وقتی می گویم:
“اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن”
با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد….
چند گاهیست وقتی می گویم: ” صلواتک علیه و علی آبائه"….
به یاد مصیبت های اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم….
چندگاهیست وقتی می گویم: “فی هذه الساعه”
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت ….
کجا منزل گرفته ای؟؟؟؟؟؟؟
سلاله زهرا.س……..
چند گاهیست وقتی می گویم: “و فی کل ساعه”
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست….
چند گاهیست وقتی می گویم :” ولیا و حافظا”
احساس نمی کنم که سرپرستم ، امامم کنارم ایستاده ….
و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است….
چند گاهیست وقتی می گویم :” و قائدا و ناصرا”
به یاد پیروزی لشکرت ،….
در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند….
چند گاهیست وقتی می گویم:"” ودلیلا و عینا”
یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی….
یا ابن الحسن….
چند گاهیست و قتی می گویم:” حتی تسکنه ارضک طوعا”
یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،….
من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم….
چندگاهیست وقتی می گویم :” و تمتعه فیها طویلا”
به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو….
طعم عدالت می چشند غبطه نمی خورم….
اما چند گاهیست دعای فرج را چند بار می خوانم….
تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد، و هم اشکم بریزد،….
هم در جست و جویت باشم،….
هم سرپرستم باشی،….
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم….
و هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است….
و باز هم با شرم می گویم: اللهم عجل لولیک الفرج