سکوت بقیع
26 مرداد 1392 توسط یاحسین علیه السلام
نگاهش را به دیواری دوخته بود…
قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد و تا پهنای صورتش را خیس کرد… دلش به یکباره لرزید، ناگاه زبان دلش باز شد…
خدایا! این همه سال انتظار و … دیوار …
وای بر غربت بقیع، باید خون گریه می کردم اما مگر می شد؟!
و این بار صدای خشن شرطه های بی دین وهابی همان نگاه به دیوار را نیز از من گرفتند.
و من ماندم با تصویری که از بقیع در ذهنم نقش بسته بود. تصویری که نگذاشتند حتی از دور نظاره گرش باشم.
خدا کند که مادرم حضرت زهرا (سلام الله علیها) شاهد این همه غربت نباشد!!!
بقیع یعنی یک دنیا دلواپسی، بقیع یعنی اشک خون بر دل داغدار مدینه.
بقیع را فقط بقیع می شناسد و بس.
بنده گمنام