مهارت گوش دادن، یکی از مهم ترین مهارت های ارتباطی است.
شنیدن با گوش دادن تفاوت دارد؛ یعنی شنیدن، فعالیتی جسمی و گوش دادن، فرآیندی ذهنی است.
شنیدن نیاز به یادگیری ندارد.شنیدن جنبه فیزیکی کار است، ولی تا صداهای وارد شده را در ذهن رمز گشایی و به آن توجه نکنیم و با دانسته های قبلی خود نسنجیم، ادراک صورت نخواهد گرفت. شنیدن، کار گوش انسان است و گوش دادن، کار ذهن و فکر.
آدم ها با انگیزه های متفاوتی به سخنان یکدیگر گوش می دهند:
ـ گوش دادن برای درک مطلب برای افزودن بر دانش، تجربه و اطلاعات خود؛ نظیر گوش دادن در کلاس درس،برنامه های رادیو و تلویزیون.
ـ گوش دادن برای ارزیابی؛ نظیر گوش دادن به آگهی های تلویزیون.
ـ گوش دادن با هدف لذت بردن برای رسیدن به آرامش؛ نظیر گوش دادن به صدای قاری قرآن، صدای پرنده ها و زمزمه جویبار.
ـ گوش دادن همدلانه؛ نظیر گوش دادن به سخنان دوست صمیمی، گوش دادن مشاور به حرفهای مراجعه کننده خود.
سفارش هایی برای بهتر گوش دادن
ـ برای درک بیشتر مفاهیم سخنان سخن گو، به نشانه های غیرکلامی (زبان بدن ـ نگاه، حالات چهره و…) او توجه کنیم.
ـ شنوندگان ماهر، معمولا از تکنیک های تمرکزی استفاده می کنند. یکی از این تکنیک ها، قرار دادن خود به جای سخن گو و نگریستن موضوع از دید اوست.
ـ گفتگو درونی هم یکی دیگر از این تکنیک هاست؛ یعنی برای حساس تر کردن خود، تلنگرهایی به ذهن خود بزنیم. مثلا، سؤال هایی از خودمان بپرسیم یا چیزی به خودمون بگوییم. نظیر این جمله ها که « باید به حرف های او دقیق تر گوش دهم. » یا « چرا او حالا این موضوع را به من گفت؟ » یا « منظور او چیست؟ » یا « نکته های اصلی حرف او چیست؟ » یا « به چه اطلاعات دیگری نیاز دارم؟ »
ـ متوسط سرعت سخن گفتن انسان، 125 تا 175 کلمه در دقیقه است، ولی متوسط سرعت تفکر یا همان پردازش اطلاعات در ذهن، 400 تا 800 کلمه در دقیقه است. با توجه به همین تفاوت میان سرعت سخن گفتن و سرعت تفکر و فرصتی که وجود دارد، می توانیم از تکنیک های بالا برای دقت و پردازش شنیده ها استفاده کنیم.
ـ باید عوامل حواس پرتی و کاهش دقت را به کمترین میزان برسانیم.
ـ ارتباط چشمی متناسب این است که نه آن قدر به گوینده خیره شویم که او را ناراحت سازیم و نه آن قدر از نگاه کردن به او خودداری کنیم که تصور کند به ارتباط با او علاقه ای نداریم و به سخنانش توجه نمی کنیم.
ـ تا حد امکان، موانع فیزیکی را از بین ببریم یا کاهش دهیم. مثلا، اگر می خواهیم با کسی در دفتر کار خود صحبت کنیم، از پشت میز کار بیرون بیاییم و کنار او بنشینیم.
ـ بهتر است هنگام گوش دادن، به گونه ای بنشینیم که بدن ما کمی به جلو و به طرف گوینده متمایل باشد.
ـ از تکنیک های انعکاسی بهره ببریم. مثلا، از نظر احساسی بگوییم: « گویا موضوع خوشحال کننده ای پیش آمده. » یا « غمگین به نظر می رسی. » از دید محتوا و شیوه نگرش او، جمله های سخن گو را به شکلی دیگر تکرار کنیم، مثلا بگوییم: « به عبارت دیگر، شما می گویید که …. . » چنین واکنش هایی حساسیت ما را به سخنان سخن گو نشان می دهد و او را به ادامه دادن سخنانش تشویق می کند. همچنین اگر برداشت ما از سخنان وی اشتباه باشد، اصلاح می شود.
ـ با گفتن جمله هایی نظیر: « خب خب! » یا « بعد چی شد؟ »، « جدّی »، « واقعا؟ » و …. گوینده را به ادامه صحبت و دادن اطلاعات بیشتر و توضیح های کامل تر تشویق کنیم.
ـ گوینده را با پرسش های پی در پی بمباران نکنیم؛ زیرا سبب سردرگمی یا از دست دادن تمرکز حواس یا ایجاد حس بازجویی برای وی می گردد.
ـ اگر به مطالب مهمی گوش می دهیم، نکته های کلیدی، چارچوب بحث و مطالب مهم و جدید را یادداشت برداری و ثبت و ضبط کنیم.
ـ درک و دریافت خود را از احساسات گوینده برایش بیان کنیم. مثلا، بگوییم: « به نظرم، این موضوع شما را ناراحت کرده! » یا « گویا این موضوع برایتان خیلی جذاب است! »
ـ گاه به شیوه های مختلف، موضوع های مهم مطرح شده را به سخن گو یادآوری کنیم تا از میزان و شیوه روند انتقال اطلاعات آگاه شویم و میزان ادراک خود را با تأیید یا تکذیب او ارزیابی کنیم. مثلا به او بگوییم: « چند دقیقه اجازه بدهید، ببینیم درباره چه چیزهایی صحبت کردیم، اول…. و بعد…. . »
ـ میان برخی ویژگی های شنونده و میزان توانایی آنان در خوب گوش کردن، تناسب هایی وجود دارد. همچنین پیشرفت تحصیلی افراد، با توانایی آنان در گوش دادن ارتباط دارد. افراد درون گرا معمولا شنونده بهتریند.