اوقات فراغت
پیگیری مسائل سیاسی و تحلیل و بررسی آن.
گوش دادن به سخنان امام و یادداشت برداری.
خواندن تفسیر یا گوش دادن به نوار های سخنرانی علما.
نمی گذاشت وقتش بیهوده تلف شود. در هر زمانی حتی در بین عملیات اگر فراغتی پیدا می کرد، سخنرانی گوش می داد.
برگرفته از کتاب ستارگان درخشان
تصمیم گیری، بخش مهمی از زندگی شخصی و شغلی افراد است. تصمیم گیرندگان، مسئولیت قضاوت و انتخاب ها، بین دو یا چند راه حل و واکنش در برابر پدیده ها را به عهده دارند. این قضاوت ها و انتخاب ها، چه در زندگی شخصی و چه در محیط کار، با هر پست و مسئولیت، گاه بسیار مهم و حیاتی است.
تصمیم گرفتن تنها در لحظات حساس و مهم زندگی انسان معنا می یابد و در موقعیت های کم اهمیت تر هیج جایگاهی ندارد. تصمیم گیری، یک رفتار مهم اجتماعی است.
توانایی تصمیم گیری معمولاً جزء خصوصیات ذاتی انسان ها نیست.
تصمیم گیری، شاخص بسیار مهمی برای شناخت رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و روانی افراد است.
پیش نیازهای تصمیم گیری صحیح
ـ سنجیدن تمام جنبه ها
ـ پیش بینی نمودن نتایج احتمالی تصمیم خود
ـ در نظر گرفتن واکنشی خاص برای هر نتیجه احتمالی انتخاب های پیش رو
مراحل تصمیم گیری
ـ تعیین چالش یا مشکل
روی یک برگه کاغذ و در چند خط، آن مشکل را یادداشت و بررسی می کنیم.
ـ گردآوری گزینه های انتخاب و اطلاعات
انتخاب های پیش رو و اطلاعات مربوط به هر راه حل را بررسی می کنیم. بهتر است با استفاده از روش بارش کری، انواع انتخاب های احتمالی را در نظر بگیریم؛ یعنی با آزاد گذاشتن فکر، همه گزینه های احتمالی را یادداشت کنیم و از مشورت دیگران نیز بهره بگیریم.
ـ بررسی پیامدهای هر انتخاب
ـ تصمیم نهایی
تصمیم نهایی گرفته می شود و دلایل خود را برای این تصمیم بیان می کنیم.
نکته های کلیدی در تصمیم گیری
ـ مشورت نمودن با افراد آگاه، متخصص و باتجربه در موضوع مورد نظر
ـ دقت کردن به عوامل مؤثر در تصمیم گیری؛ همچون: محدودیت زمانی، اطلاعات موجود، تأثیر دیگران و هنجار های جامعه بر تصمیم گیری ما، دوستان، ارزش های موجود در مذهب و …. .
ـ از مهارت های پیش نیاز برای تصمیم گیری خوب، مهارت انتخاب هدف است.
ـ از مهارت های پیش نیاز برای تصمیم گیری خوب، مهارت مدیریت خود و هیجان است.
صورت بشاشی داشت. یک بار سر مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم. هر کدام روی حرف خودمان ایستاده بودیم که عصبانی شد، اخم توی صورتش افتاده بود و لحن مختصر تندی به خود گرفت. از خانه زد بیرون… وقتی برگشت دوباره همان طور با روحیه باز و لبخند آمد. بهم گفت: بابت امروز صبح معذرت می خواهم. می گفت: نباید گذاشت اختلافات خانوادگی بیش از یک روز ادامه پیدا کنه.
نماز شب
یک بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش. بچه ها تعجب کردند که این دیگه برای چیست؟ نیمه شب بطری را برمی داشت و با آب داخلش وضو می گرفت.
می گفت: « ممکنه نصف شب بیدار بشم، شیطان تو وجودم بره و نگذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. می خوام بهانه نداشته باشم نکنه نماز شب را از دست بدم. »
بقیه بچه ها هم یاد گرفته بودند. از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.
برنده ترین سلاح
« این طور نباشد که پیام خون شهدا را نرسانید. شما با حجاب هایتان این بُرنده ترین سلاحی که در اختیارتان است و با مشت های گره کرده بر سر امریکا فریاد بکشید. »
این قسمتی از یکی از نامه هایش بود به خواهرش.
در دل شب
هر کس وارد نمازخانه می شد فکر می کرد نماز جماعت برپاست. آن هم در دل شب.
کمتر حرف می زد، بیشتر عمل می کرد. با عملش بچه ها را دعوت می کرد به نماز اول وقت، مناجات های شبانه، نماز شب، قرآن خواندن و هرچه باعث تقویت ایمان می شد.
محتاج خدا
همیشه و همه جا به یاد خدا بود. می گفت: « رمز موفقیت یک فرمانده این است که در هر زمان و مکانی خودش را محتاج و نیازمند خدا ببیند. »
نماز جماعت
سرش خیلی شلوغ بود. نمازهایش را فرادا می خواند. از وقتی فهمید نماز جماعت چه قدر سفارش شده با خودش عهد بست نمازهای ظهر و شبش را حتما به جماعت بخواند.
برگرفته از کتاب ستارگان درخشان
فقط رضای خدا
نوع کار، انتخاب کار، مکان و زمان برایش تفاوت نمی کرد. یک شرط داشت، رضای خدا.
هر کاری باید برای رضای خدا باشد. دیگر مهم نیست چه باشد، کجا باشد.
می گفت: ” کار برای خدا باشد، سوت زدن باشد. “