مدرسه علمیه امام حسین ( علیه السلام )چالوس

  • خانه 
  • عمل به وظیفه 
  • تماس  
  • ورود 

شهید مطهر

12 اردیبهشت 1393 توسط یاحسین علیه السلام

” U

e="color: #00ff00;">مرگ برایش کوچک بود. از شور و حالی که داشت و از پیچ و تابی که برمی داشت، به روشنی می شد فهمید که به چیزی کم تر از «شهادت» راضی نیست. به سادگیِ آب قدم می زد و به روشنیِ آفتابْ قلم! بر شانه اش بار امانت بود و در نگاه نافذش، روشنای کرامت. در دافعه هایش نیز به دنبال جاذبه بود. عطرِ شهادت می داد. غم های غریبی داشت. آزاد بود و بندگی می کرد. به کربلا که می رسید، عاشقی می کرد، خود را کنار می زد، مقتل می خواند و روضه خوانی می کرد. از نهج البلاغه که می گفت، در نگاه و زبان و جانش، آتشی دیگر بود که شعله می کشید. با ذلّتْ میانه ای نداشت؛ عزیز بود. زندگی را با سربلندی می خواست، نه سرشکستگی، و مگر می شود که حسینی بودو در عین حال، سرشکستگی و سربه زیری را هم تحمل آورد؟ انسان کامل را گذشته انسان معاصر می دانست و فرق آدم مؤمن و غیر مؤمن را، در ایمان به غیبت می دید و تنها راه رهایی را، در دین باوری و خداخواهی .

 نظر دهید »

شرکت های وابسته به اسرائیل

12 اردیبهشت 1393 توسط یاحسین علیه السلام

شرکت آی بی ام

شرکت کوکاکولا

شرکت بابیلون

شرکت اینتل

شرکت تیمبرلند

شرکت رانی شرکت های نوکیا، پپسی، نسکافه

 نظر دهید »

نابودی اسرائیل صلوات

04 اردیبهشت 1393 توسط یاحسین علیه السلام

 

برای نابودی اسرائیل صلوات

 1 نظر

شهید امربه معروف ونهی از منکر

02 اردیبهشت 1393 توسط یاحسین علیه السلام

 

نامه تکان دهنده شهید علی خلیلی

سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید، خوبم؛
دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند، شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکتر ها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من می ترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل می کند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
اما اینجا بعضی ها می گویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند می گفتند به تو چه ربطی داشت؟!! مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!

ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج می رفت و نیروی انتظامی خیلی دیر می رسید. شاید هم اصلا نمی رسید…
یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت: پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بنندازی!
من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقا جان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجب است.
آقا جان!
بخدا دردهایی که می کشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟
مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شما را نمی فهمند؟؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟
رهبرم!
جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم می شود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ می نشینید.
آقا جان!
من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد باز هم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی

 

 

 1 نظر

ابوبکر کیست؟(به مناسبت روز مرگ ابوبکر)

02 اردیبهشت 1393 توسط یاحسین علیه السلام

ديدگاه اميرمؤمنان عليه السلام در باره ابوبکر و عمر+ تصوير کتاب

مخالفان اهل بيت عليهم السلام ادعا مي‌کنند که اميرمؤمنان عليه السلام با خلفاي سه گانه ارتباط حسنه و دوستانه داشته است و براي اثبات اين افسانه، به دروغ‌هايي مثل ازدواج ام کلثوم با عمر، نام گذاري فرزندان اميرمؤمنان عليه السلام از نام خلفا و … استناد مي‌کنند.

طبق روايات صحيح السندي که در صحيح‌ترين کتاب‌هاي اهل سنت آمده، اميرمؤمنان عليه السلام هيچگاه با خلفاي سه گانه ارتباط دوستانه نداشته است؛ بلکه آن‌ها را «دروغگو ، بدکار ، حيله‌گر، خائن، ظالم، فاجر و …» مي‌دانسته است.

پيش از ارائه مدارک، اين نکته را متذکر مي‌شويم که هدف ما توهين و جسارت به مقدسات کسي نيست؛ بلکه تنها نقل مطالب از کتاب‌هاي اهل سنت و آن هم با سند صحيح است و قضاوت را نيز به عهده خوانندگان عزيز شيعه و سني واگذار مي‌کنيم .

مسلم نيشابوري در صحيح خود در ضمن يک روايت طولاني از عمر بن خطاب نقل مي‌کند که خطاب به اميرمؤمنان عليه السلام گفت:

فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنَ ابْنِ أَخِيكَ وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَيْتُمَاهُ كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَوَلِىُّ أَبِى بَكْرٍ فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا .

پس از وفات رسول خدا صلي الله عليه وآله ابوبكر گفت : من جانشين رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علي ) آمديد و تو اي عباس ميراث برادر زاده‌ات را درخواست كردي و تو اي علي ميراث فاطمه دختر پيامبر را .

ابوبكر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چيزي به ارث نمي‌گذاريم ، آن‌چه مي‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌كار ، حيله‌گر و خيانت‌كار معرفي كرديد و حال آن كه خدا مي داند كه ابوبكر راستگو ،‌ دين دار و پيرو حق بود .

پس از مرگ ابوبكر ،‌ من جانشين پيامبر و ابوبكر شدم و باز شما دو نفر مرا خائن ، دروغگو و گناهكار خوانديد

سپس در آخر روايت عمر بن خطاب از اميرمؤمنان عليه السلام و عباس اقرار مي‌گيرد که آيا مطالبي را که گفتم تأييد مي‌کنيد. هر دو گفتند: بلي .

قَالَ أَكَذَلِكَ قَالاَ نَعَمْ.

صحيح مسلم، کتاب الجهاد والسير، باب حکم الفئ ، ح 1756

 

 3 نظر
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 27

مدرسه علمیه امام حسین ( علیه السلام )چالوس

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس