مدرسه علمیه امام حسین ( علیه السلام )چالوس

  • خانه 
  • عمل به وظیفه 
  • تماس  
  • ورود 

زبان زندگی

22 آذر 1393 توسط یاحسین علیه السلام

« زبان زندگی » دعوتی است برای ایجاد تغییر در الگوی ارتباط کلامی مان تا کیفیت ارتباط های انسانی خود را بهبود بخشیم. ما الگوهایی همچون « قضاوت اخلاقی »، « مقایسه کردن » و « انکار مسئولیت » را مدل های ارتباطی است که از زندگی، بیگانمان می سازند.


زبان زندگی، ارتباط بدون خشونت است.


مرحله های گفت و گو در زبان زندگی

ـ مشاهده


آنچه را آشکارا می بینیم، می شنویم یا لمس می کنیم، بدون ترکیب کردن با ارزیابی و قضاوت، مشاهده کنیم.


برای مثال، به اختلاف یک مشاهده همراه با قضاوت؛ یعنی « کامران پشت گوش انداز است » و یک مشاهده بدون قضاوت؛ یعنی « کامران فقط شب قبل از امتحان درس می خواند »، توجه کنید.


ـ احساس


احساس خود را شناسایی و سپس آن را بیان می کنیم. بعد از مشاهده بدون ارزیابی، بیان می کنیم که با مشاهده این عمل چه احساسی داریم: آیا « رنجیده ایم »، « ترسیده ایم »، « خوشحالیم »، « متعجبیم »، « عصبانی هستیم » یا … ؟


اغلب اوقات حتی بعد از گفتن جمله هایی مثل: « من احساس می کنم … »؛ افکار، برداشت ها و تفسیرهای خود را ابراز می کنیم.
برای مثال: « من احساس می کنم برای کسانی که با آن ها کار می کنم، مهم نیستم. » با وجود عبارت « احساس می کنم »، گوینده، برداشت خود را بیان کرده است، نه احساس خودش را، در حالی که بیان احساس با چنین جمله ای ابراز خواهد شد: « من احساس غم می کنم » یا « من احساس ناامیدی می کنم ».


ـ نیاز


بیان می کنیم که کدام نیازمان، به احساسی که شناسایی کرده ایم، مرتبط است. احساسات ما در نیاز های ما ریشه دارند، نه در رفتار دیگران. رفتار دیگران می تواند تحریک کننده احساس ما باشد، ولی علت آن نیست. علت احساس ما نیازی است که در آن لحظه داشته ایم. احساسات مثبت، پی آمد تحقق نیاز ماست و احساسات منفی، پی آمد تحقق نیافتن نیاز ما.


فرض کنید ساعت چهار با فردی در خیابان قرار دارید. شما 35 دقیقه زیر باران، بدون چتر منتظر او ایستاده اید . ناگهان از آن طرف خیابان می بینید که او می آید. از دیدن وی چه احساسی دارید؟ حالا فرض کنید شما به علتی، با تأخیر به قرارتان می رسید؛ یعنی ساعت 4:45 دقیقه. شما از تاکسی پیاده می شوید و ناگهان از آن طرف خیابان می بینید که او می آید. از دیدن او چه احساسی دارید؟ آیا این دو احساس متفاوت است؟ در هر دو حالت او دیر آمده، ولی احساس شما متفاوت است؛ زیرا نیاز شما در این دو لحظه، متفاوت است. علت احساس شما، نیاز خود شماست، نه رفتار دیگران.


ـ تقاضا


وقتی نیازمان تحقق نیافته است، آنچه را مشاهده می کنیم، احساس می کنیم و نیاز داریم، با یک تقاضای مخص بیان می کنیم. ما عملی می خواهیم که ممکن است نیاز ما را برآورده سازد. چگونه تقاضایمان را به دیگران بیان کنیم تا آن ها تمایل بیشتری به پاسخ گویی محبت آمیز به نیاز ما داشته باشند؟
باید از زبان « مثبت » و اعمال « انجام شدنی » استفاده کنیم.


برای مثال: شخصی می گوید: « از همسرم خواستم که وقت زیادی صرف کارش نکند، ولی او مرخصی گرفته و با دوستانش به مسافرت مجردی رفته است. » جمله ای که این شخص براساس زبان مثبت و اعمال انجام شدنی می توانست بگوید، شاید این جمله بود: « من دوست دارم حداقل یک بعد از ظهر را در خانه، با من و بچه ها بگذرانی. » با این جمله، همسر می داند که چه تقاضایی از او شده است، در حالی که در جمله اول او می داند که تقاضا شده است چه نکند، ولی نمی داند که چه بکند.


« زبان زندگی » دعوتی است به اینکه در شیوه بیان خود و گوش کردن به دیگران بازنگری کنیم. به جای اینکه پاسخ های ما از روی عادت و واکنش های غیر ارادی باشد، براساس آگاهی پاسخ دهیم؛ آگاهی از آنچه درک می کنیم، احساس می کنیم و نیاز داریم. در هر رابطه ای، ما می توانیم در حالی که همزمان به دیگران، توجه محترمانه و محبت آمیز نشان می دهیم، به بیان صادقانه و آشکار نیازها و احساسات خودمان نیز بپردازیم.


 1 نظر

همیشه با حسین علیه السلام باش

21 آذر 1393 توسط یاحسین علیه السلام

ک

از “همه “دست کشیدم که تو باشی “همه ام”…

با تو بودن ز “همه” دست کشیدن دارد…

لبیک یا حسین(علیه السلام)…


گـفـتـم: از ایـنـجـا تـا کـــربـلا ، چـقـدر راه اسـت ؟

گـفـت: آنـقـدر کـه بـگـویـی ” الـسـلامُ عـلـیـک یـا ابـاعـبـدالـلـه علیه السلام”

افراد بسیاری از دوستان و آشنایان با پای پیاده راهی کربلا شدند، ما از این غافله جا ماندیم، بیاییم همه جا مانده ها دعا کنیم سال دیگر ما نیز همراهشان باشیم تا شاید تسلی بخش دل زینب کبری سلام الله علیها، آن شیر زن دشت کربلا و آن بزرگ بانویی که در روز عاشورا چیزی جز زیبایی ندید باشیم وبگوییم زینب جان تسلیت، اگر نبودیم در آن روز، امروز آمدیم تا تنها بر مزار برادر نباشی.

السلام علیک یا ابا عبدالله الحُسین علیه السلام

 2 نظر

اربعین حسینی تسلیت

21 آذر 1393 توسط یاحسین علیه السلام

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام


ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا

تنها امید خلق جهان یابن فاطمه (سلام الله علیها)

ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

” اللهم عجل لولیک الفرج”
اربعین حسینی تسلیت
التماس دعا

 نظر دهید »

زندگی به سبک شهید حاج علی موحد دوست

20 آذر 1393 توسط یاحسین علیه السلام

نماز اول وقت


پایش مجروح شده بود، نمی توانست پایش را تکان بدهد. با این وضعیت، موقع اذان که شد، با هر سختی که بود بلند شد وضو گرفت و ایستاد به نماز.

برادر که این صحنه را دید به خود آمد و گفت: ” چرا من نمازم را همیشه می گذارم آخر وقت. “


همین برایش سرمشق شد. از آن به بعد همیشه اول وقت نمازش را می خواند.

 نظر دهید »

مهارت افزایش شادی و نشاط

18 آذر 1393 توسط یاحسین علیه السلام

اثر پذیری انسان ها از غم و اندوه، به یک اندازه نیست. گاه اندوهی کوچک، انسانی را نابود می کند و انسان دیگری را سنگین ترین غم ها هم تکان نمی دهد. از هر زاویه که به زندگی امروز بنگریم، تیرهای غم از هر سو بر دل و روح انسان می نشیند، در حالی که شادی به شیوه صحیح و منطقی، می تواند درمان و خنثی کننده آن ها باشد.


امام علی (ع) می فرماید:« السُّرُورُ یَبسُطُ النَّفسَ و یَثیرُ النِّشاط؛ شادی، مایه انبساط روح و برانگیختن نشاط است. » (غررالحکم و دررالکلم، ح 7391 )


شادی در متون دینی


در دین اسلام، آموزه هایی درباره شادی آفرینی برای خود یا دیگران یافت می شود. پاداش فراوانی که برای تبسم کردن به چهره دیگران یا حضور در طبیعت، نگاه به سبزه، شوخی و مزاح وجود دارد، از این مقوله است.


امام علی (ع) می فرماید: « لا بَأسَ بالمُفاکَهَةِ یَرُوحُ بِهَا الإِنسانُ عَن نَفسِهِ و یَخرُجُ عَن حَدِّ العَبُوس؛ شوخی کردن اشکال ندارد، انسان به وسیله آن نفسش را آسوده می سازد و از حد عبوس کردن خارج می شود. » ( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص339، ح886 )


خنده و شوخی، از بار غم و اندوه می کاهد و تحمل دشواری ها را آسان تر می سازد. ایمان و شوخ طبعی منافاتی با هم ندارند.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « المؤمنُ دَعِبٌ لعِبٌ و المُنافِقُ قَطِبٌ و غَضِبٌ؛ مؤمن، شوخ طبع است و منافق، اخمو و غضبناک. » ( تحف العقول، ص49 )


جالب آنکه هرگاه امامان معصوم (ع) متوجه می شدند شوخ طبعی در میان اصحابشان کاهش یافته است، بدان سفارش می کردند.

راوی می گوید: روزی امام صادق (ع) پرسید: شوخ طبعی در میان شما چگونه است؟ گفتم: اندک. امام فرمود: « چنین نکنید؛ زیرا شوخ طبعی از خوش خلقی است و تو بدین وسیله برادرت را شاد می کنی و رسول خدا هرگاه می خواست کسی را شاد کند، با او شوخی می کرد. » ( اصول کافی، ج2، ص663، ح3 )


خط قرمزهای شوخ طبعی


شوخ طبعی حد و مرز مشخصی دارد که اگر از آن حد خارج شود، نه تنها مفید نیست، بلکه زیان بار هم هست. برخی از شادی های زیان بار عبارتند از:


ـ شادی که انسان را از یاد خدا غافل می کند.


ـ شادی که واقعیت های زندگی را از یاد ببرد.


ـ شادی که از تمسخر دیگران و توهین به آن ها باشد.


ـ شادی که به محرّمات آمیخته باشد.


ـ شادی که حماقت و کم خردی در پی داشته باشد.


نگاهی به انسان های شاد


افراد شاد، زندگی را در کنترل خود دارند. آن ها محل کار، زندگی و آنچه می خورند، خود، انتخاب می کنند.


افراد شاد به خوبی می دانند غذای مناسب، خواب کافی و ورزش کردن، ذهنی سالم و شاد می بخشد.


افراد شاد زندگی را میدان برد و باخت نمی بینند. آن ها زندگی را به کل آموزگاری می بینند که از او درس می آموزند. آن ها هنگام مشکلات و سختی ها، راه های گوناگون را می آزمایند و اگر شکست بخورند، درمانده نمی شوند؛ زیرا می دانند راه های زیادی در پیش رو دارند.


افراد شاد می دانند که در لحظه چگونه زندگی کنند. آن ها به ارزش زمان حال آگاهند. اتفاق های بد برای همه انسان ها رخ می دهد. پس چرا آن ها را همیشگی بدانیم؟


افراد شاد می دانند که روی دادن برخی اتفاقات در زندگی، از کنترل انسان خارج است. اگر با دید خوب و مثبت به آینده بنگریم و هم زمان، آمادگی رویایی با بدترین شرایط را داشته باشیم، هیچ گاه در برابر شرایط ناگوار تسلیم نخواهیم شد.


افراد شاد، قدم به قدم و با طرح و نقشه، زندگی خود را پیش می برند. آن ها فقط منتظر روی دادن اتفاق های خوب در زندگی نیستند، بلکه اهمیت قدم های کوچک را می دانند و نیز می دانند که وقتی کاری را آغاز می کنند، در واقع، نیمی از راه را رفته اند.


افراد شاد می دانند که چگونه مشکلات و مسائلشان را با درس گرفتن از خطاها و اشتباه های خود و دیگران را حل کنند و آینده نگر باشند. آن ها با تمرکز بر هدف و توجه به نکات اساسی در زندگی، پیش می روند.


راهکارهای تقویت شادی


خوش بین باشید. به زندگی با دید مثبت بنگرید.


دید وسیعی داشته باشید. اجازه ندهید مسائل کوچک شما را آشفته سازد.


سپاس گزار باشید. از دیگران قدردانی کنید.


از انجام دادن کارهی مشروعی که برایتان لذت بخش است، غفلت نکنید.


در برنامه های خود تغییر و تنوع ایجاد کنید.


با مردم در تماس باشید. فراموش نکنید که صله رحم افزون بر پاداش فراوان، انرژی مثبت بسیار زیادی در پی دارد.


خلاق باشید.


بخشنده باشید. شاید زمان آن فرا رسیده باشد که کسی را به خاطر کاری که در گذشت انجام داده یا حرفی که زده است، ببخشید. اشتباه های گذشته را فراموش کنید. بدانید که نمی توانید زمان را به عقب برگردانید. پس شادمانی خود رابا از یاد بردن ناامیدها و شکست های گذشته، دوباره به دست آورید.
احساس ناامید را از خود دور کنید.


ضعف های خود را بپذیرید. هر کس ضعف هایی دارد، این واقعیتی است! به جای فروماندن در ضعف های خود و گرفتار شدن در دام ناامیدی، بکوشید بر ضعف هایتان چیره گردید و با آن ها دوستی کنید تا دشمن روانتان نشوند.


یادگیری را هرگز فراموش نکنید. اگر مغزتان را با یادگیری و اندیشیدن ورز ندهید، ورزیده نمی شود. مغز را باید با فعال کردن از راه یادگیری، پرورش داد.


از مطلق گرایی دوری کنید. تلاش کنید از هر چیزی، به نسبتی که می توانید، بهره بگیرید. هیچ کس در زندگی همیشه نمی تواند نمره بیست بگیرد، ولی می تواند همیشه بیشترین تلاش را بکند و از نتیجه به دست آمده خرسند باشد؛ خواه پیروز باشد، خواه شکست خورده.


با خودتان رو راست باشید. راه صادق بودن را با برسی خطاهای خود بیابید.


در گذشته زندگی نکنید. فروماندن در گذشته، فروماندن در سیاهی است.


در حال زندگی کنید. هر انسانی هر قدر هم فقیر و ضعیف باشد، می تواند به کمک استعدادهای خدادادی و امکاناتش و توکل به خداوند، در سخت ترین شرایط هم شاد باشد.


امام علی (ع) فرموده است: « نگرانی روزی را که بر تو نیامده، بر امروزت میفزا! دل را از اندوه گذشته آکنده مساز که تو را از آمادگی برای آینده باز می دارد. نگرانی سالت را بر نگرانی روزت میفزا. برای هر روز، مشکلات خودش کافی است. » (نهج البلاغه، کلمات قصار، ش267 )


در حال زیستن منافاتی با آینده نگری ندارد، بلکه آینده نگری، کاری منطقی است و شایسته است که هر انسانی بدان توجه کند.


به اطرافیان خود محبت کنید. مهرورزی یکی از راه های افزایش شادی است.


به دیگران کمک کنید. دیدن حل شدن مشکلات دیگران و گشایش گره از زندگی انسان های دیگر، بسیار لذت بخش است.


همچون کوه استوار باشید. اجازه ندهید دشواری های زندگی شما را بلرزاند و از گردونه خارج سازد و وجود شما را غم باران کند.

امام باقر (ع) می فرماید: « المؤمنُ أَصلبُ مِنَ الجَبَل؛ مؤمن از کوه استوارتر است. » (اصول کافی، ج2، ص241، ح37 )


ورزش کنید. به ورزش و تفریحات سالم اهمیت بدهید.


امام رضا (ع) می فرماید: « بکوشید اوقات خود را چهار قسمت کنید: قسمتی را برای مناجات با خداوند، قسمتی را برای تأمین معاش، قسمتی را برای هم نشینی با دوستان یکدل که شما را با عیب هایتان آشنا می کنند و در نهان نسبت به شما خلوص و یکرنگی دارند و قسمتی را هم برای لذت جویی و تفریح های غیر حرام اختصاص دهید و به وسیله این قسمت آخر، توانایی برای سه قسمت دیگر در شما ایجاد می شود . » ( فقه الرضا، ص337 )

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 27

مدرسه علمیه امام حسین ( علیه السلام )چالوس

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس